دارن گوسفندرو قربوني ميکنن … يه آفتابه آوردن که بش آب بدن اومده ميگه ميخوان با آفتابه بش آب بدن؟! پـَـــ نــه پـَـــ پَ نه پَ آفتابه آوردن ببرنش دستشويي استرسش از بين بره !
منو داداشم دوقلوییم.در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلو تراز من راه میرفت یارو اول داداشم دید.اومد جلوتر منو دید،رنگش پرید برگشت گفت:دقلویید؟گفتم:پس نه پس!اجسام از آنچه شما در آینه می بینید نزدیکترند
رایانه همراهم روی پام دارم باهاش کار می کنم .بابام اومده تو اتاقم می گه:رایانه همرات روشنه؟
میگم:پس نه پس!روی زمین داشت گریه میکرد گذاشتم روی پام آروم بگیره
بعد به پدرم میگم باهاش کارداری؟میگه پس نه پس!صدای گریش می اومد،اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن
تا کمر رفتم تو موتور ماشينم که ببينم چه مرگشه، رفيقم اومده ميگه داري تعميرش ميکني؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِيج روغن درد و دل ميکنم!!
لیلی به مجنون میگه : همه این کارا رو می کنی برا من ؟ مجنون : پـَـ نـَـ پـَـ من عاشق آنجلینا جولی ام ، تو حریف تمرینی هستی
رفتيم بليت کانادا بگيريم زنه ميگه سياحتيه؟ ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زيارتيه ميخوام برم امامزاده ريچارد!
تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم
رفتم مغازه میگم آقا مرگ موش میخوام، میگه برای موش های خونتون میخواین؟
نه پس میخوایم بریزیم تو خورشتمون خوش رنگ شه !
رفتيم دستشويي عمومي شلوغ بود ، ملت صف کشيده بودن که يکي از آخر صف گفت : کار من سرپاييه ! گفتم پَ نَ پَ ما مي خوايم بستري بشيم !